.

.

می توان / محمد ابرغانی


می توان فریاد ها زد

می توان با تیشه ای سنگین از عمر ملول

طعنه بر شیدایی فرهاد ها زد


می توان با چرتکه در تنگنای زندگی

مهربانی کرد اما با حساب


می توان تا می توانی مدعی شد

در زمان امتحان اما فقط توجیه کرد


در نقاب حرفهای بس فریبایی که داریم

غول یک چشمیست پر آز و پر از خشم

در لباس مصلحی وارسته از سود و زیان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد