با آغاز فصل زمستان امسال "سیولیشه" چهارساله میشود و ورود به پنجمین سال زندگی پربارش را جشن میگیرد. چهار سال پیش، در دی ماه سال نود و یک، با همت و تلاش تحسینانگیز دوست ارجمندم، آقای محمدرضا راثیپور، چراغ عمر "سیولیشه" روشن شد و سیولیشهی نوزاد به عنوان یک ماهنامهی اینترنتی در حوزهی شعر نیمایی شروع به فعالیت کرد. در واقع "سیولیشه" ادامهدهندهی راه "دینگدانگ" بود که نخستین مجلهی اینترنتی شعر نیمایی بود و مدت چهارسال و چند ماه در فضای مجازی منتشر شده بود. بعد از اینکه "دینگدانگ" در بهار سال نود و یک بنا به دلایلی فعالیتش را متوقف کرد، "سیولیشه" به عنوان پیگیرندهی راهش، به ابتکار آقای راثیپور گرامی، از دی ماه سال نود و یک شروع به انتشار کرد و تا کنون چهل و هشت شماره از آن در فضای مجازی منتشر شده است.
"سیولیشه" در این چهارسال روشننگهدارندهی چراغ شعر نیمایی بوده و با وجود تمام دشواریها و مانعهای فراوانی که بر سر راهش بوده، تمام تلاشش را کرده و از تمام وجودش مایه گذاشته تا این چراغ دلافروز ارجمند را به نیکوترین صورت روشن و پرتوافشان نگهدارد و الحق هم در این امر موفق بوده است. این تنها جایگاه در دنیای مجازیست که خوانندگان و دلبستگان به شعر و ادبیات و بهویژه شعر نیمایی هر ماه، با انتشار شمارهی جدیدی از آن، چند شعر کوتاه و بلند نیمایی و نوشتههایی دربارهی نیما یوشیج و افکار و زندگی و شعرش و شعر نیمایی و شاعرانش میتوانند بخوانند و از خواندنشان لذت ببرند و بیاموزند- جایگاهی که متأسفانه چند دهه است که در دنیای واقعی وجود ندارد.
"سیولیشه" اگرچه در مسیر حرکت خود فراز و نشیبها دیده و حرکتش ایراداتی قابل انتقاد داشته و ضعفها و کاستیهایی در کارش بوده که بر دستدرکارانش پوشیده و پنهان نبوده و همواره متوجه آنها بودهاند و تمام سعیشان را برای برطرف کردن آنها کردهاند و آنجاهایی که موفق نشدهاند به این علت بوده که توانشان این امکان را به آنها نمیداده- با اینوجود همینکه پیگیرانه به راهش ادامه داده و به طور منظم در نخستین روز هر ماه در دسترس خوانندگان بوده، و نظم و انضباطی تحسینانگیز بر کارش حاکم بوده شایستهی قدردانی و ارجنهی فراوان است.
بر سر راه امروز و فردا و فرداهای "سیولیشه" به طور حتم مانع هاو سدها و بنبستهای گوناگونی کمین کرده تا ما را دلسرد و نومید کند و از پیشرفت بازدارد. خیلیها هستند که دوست ندارند این چراغ روشن و پرتوافشان باشد و هرچه از دستانشان برمیآید میکنند تا آن را خاموش کنند. ما اما نباید به دام ترفند آنان بیفتیم و اجازه دهیم تا چراغ شعر نیمایی خاموش و راهش تاریک شود.
هروقت که دشواریها و مانعهای دستوپاگیر در راه روشن نگهداشتن چراغ شعر نیمایی و کمالتفاتیها و قدرنشناسیها و بیمهریها و کممخاطبیها، ما را دلخسته و دلتنگ، و ابرهای سیاه تردید ذهنمان را تیره کرد، بیاییم به نیما یوشیج فکر کنیم که چطور یکه و تنها این چراغ را برافروخت و برای سالهای دراز یکتنه آن را روشن نگهداشت و مدام بر روشنیاش افزود و افزود و کملطفیها و سرزنشها و ملامتها و طعنهها و تمسخرها و توهینهای مخالفان و معاندان شعرش و کارشکنیها و سنگاندازیهای کوردلان و کوردیدگانی که شعرش را "معر" و او را "ماعر" میخواندند کمترین خللی در اراده و عزم استوارش برای برپایی بنای شعر نیمایی و روشننگهداشتن چراغ شعر نیمایی به وجود نیاورد، و با هم این شعر بسیار زیبا و گویا و وصف حال او را بخوانیم:
تا صبحدمان در این شب گرم
افروختهام چراغ زیراک
میخواهم برکشم بهجاتر
دیواری در سرای کوران.
بر ساختهام نهاده کوری
انگشت که عیبهاست با آن
دارد به عتاب کور دیگر
پرسش که "چراست این؟ چرا آن؟"
وینگونه به خشت مینهم خشت
در خانهی کوردیدگانی
تا از تَف آفتاب فردا
بنشانمشان به سایبانی.
افروختهام چراغ از اینرو
تا صبحدمان در این شب گرم
میخواهم برکشم بهجاتر
دیواری در سرای کوران.
و در پایان، برای "سیولیشه" در آغاز پنجمین سال زندگی ادبیاش آرزوی موفقیت و پیشرفت و اعتلای روزافزون دارم و صمیمانه تولدش را خجسته باد میگویم: سیولیشه! چهارسالگیات خجسته باد.