به دور از ارتباط برف
دختراش ماه
به دور از پیر " دیر و دور"
پدر خورشید
و چشمانش به عمق چشمه رویای تو
بسته ست
به تلخ لحظه ی فریاد قبل از فجر
حضور حمله سرمای بیداری
سفید صفحه ها را جشن بردند
دل تاریک شب شب در غار خوابید
زمین تنهاست مثل من همیشه
و آب آئینه ی چشمان من شد
تو ماندی
ما نرفتیم
تهران 1376
سلام عزیز دکتر مهربان
سپاسگزارم
به تبریز به دوستان لطفا سلام بنده را برسانید