میان این همه اندوه قلب ما با هم
به سوی وسعت لبخند اوج میگیرد
و در کرانهی آفاق میکند پرواز.
در اوجها با هم
سرود میخوانیم
و در کرانهی احساس میرویم به پیش
به سوی مشرق همواره تابناک رفاقت
به سوی چشمهی جوشان مهرورزیدن.
طلوع کوکب پیوند در ترانهی ما
و در نگاه فروزانمان ستارهی عشق
و قلب عاشقمان زادگاه رؤیاها.
از این سیاهی دلگیر یأس میگذریم
و میکنیم عبور
نسیموار از این خشکنای راکد رنج
به سوی چشمهی نور
به دوردست سرور.
به سوی وسعت لبخند میگشاید بال
و در کرانهی آفاق میکند پرواز
میان این همه اندوه قلب ما با هم.
شعر عاشفانه و پر امیدی بود
زنده باشید
آقای راثی پور گرامی
درود و سپاس از لطفتان. مایهی خوشوقتی من است که شعرم برایتان خوشایند بوده. شادکام باشید.
سلام استاد
لذت بردم از این همه زیبائی
وتصویر های صمیمی
و درون مایه امید بخش این شعر
تعبیر خشکنای راکد رنج هم برایم خیلی تازگی داشت و جالب بود
فکر می کنم یکی از بهترین شعرهائی بود که از شما خواندم