.

.

خرده‎الگوهای سه‌گانی / علیرضا فولادی


پیش از ورود به بحث، جا دارد بگوییم که منظور از «خرده‌الگو» در اینجا، مکتبها، سبکها، انواع و آثار ادبی ناکامل کمابیش همگون با مکتب، سبک، نوع و اثر ادبی جریان‌ساز است. از این چشم‌انداز برای نمونه گشتاسبنامه‌ی دقیقی طوسی نسبت به شاهنامه‌ی فردوسی یا شعرهای عرفانی امثال ابوسعید ابوالخیر نسبت به شعر سنائی یا شعرهای نامتقارن ابوالقاسم لاهوتی و تقی رفعت و جعفر خامنه‌ای و شمس کسمایی نسبت به شعر نیما خرده‌الگو خواهند بود.1

پیشنهاد یک قالب شعری روزآمد ناهمگون با قالبهای کلاسیک «تک‌بیت» و «دوبیتی» و «رباعی» برای شعر کوتاه فارسی، دغدغه‌ی چند شاعر بوده است. این شاعران به ترتیب زمان کارهایشان عبارتند از:

  1. مهدی اخوان ثالث
  2. سید حسن حسینی
  3. یارتا یاران
  4. سید علی میرافضلی
  5. صادق رحمانی
  6. سید علی صالحی

البته بوده و هستند شاعران پرشماری که شعر کوتاه، سروده و می‌سرایند، اما کوشش عملی این شش شاعر در راه تعیین حدّومرز برای شعر کوتاه فارسی، دغدغه‌ی آنان را برجسته‌تر نشان می‌دهد. از آن میان:

  1. مهدی اخوان ثالث

بر پایه‌ی آنچه سربسته در باره‌ی خسروانی‌های عصر ساسانی می‌دانست، طرح «نوخسروانی» را ریخت و براین‌پایه هشت نوخسروانی در کتابهای «دوزخ اما سرد» و «تو را ای کهن‌‌بوم‌وبر دوست دارم» به چاپ رساند:

آب زلال و برگ گل بر آب

ماند به مَه در برکه‌ی مهتاب

وین هردو چون لبخند او در خواب2

*

گفت: «آیَمَت مَه‌بَرایان به دیدار»،

اینک دمد مهر هم، بی وی اما،

این هرگز آیا کند یار با یار؟3

*

هان! ماه ماهان! کجایی؟

خورشید اینک برآید،

تنها تو با او برآیی4

*

گل از خوبی به مَه گویند ماند ماه با خورشید

تو آن ابری که عطر سایه‌ات یا سایه‌ی عطرت

تواند هم گل و هم ماه هم خورشید را پوشید5

*

کس در زمستان این شگفتی نشنید

آن مرغک آواز بهاری می‌خواند

بویت اگر نشنید پس رویت دید6

*

چه بود این، از سبکروحی چو آوای تو در گوشم؟

پری، چون سایه‌ی مهتابیِ پروانه‌؟ یا عطری؟

نسیم آورده؟ ‌یا گلبرگ؟ یا دست تو بر دوشم؟7

*

آن گرانکالای عشقآیین که نازان می‌خروشد

وز بدان نالد برم، چون گویمش این، تا نرنجد؟

کان که جنس ارزان فروشد، مشتری بر وی بجوشد8

*

این مثل خوش میسرود از کولیان رقّاصهای:

جام بر پیشانی و در رقص، کای بهرام گور

هیچ عامی‌نیست کاندر وی نباشد خاصهای9

نوخسروانی‌های اخوان ثالث با وزن کلاسیک و طرح قافیه‌ی «یک- سه» سروده شده‌اند، جز یک مورد که طرح قافیه‌ی «یک- دو- سه» دارد. همچنین اخیراً دو شاعر10 به پیروی از اخوان نوخسروانی‌هایی با طرح قافیه‌ی «یک- سه» سروده‌اند که کارهایشان ایجاز بیشتری نشان می‌دهند و بااین‌حال در ویژگیهای بنیادین با نوخسروانی‌های اخوان فرق چندانی ندارند؛ چنان که علی عباس‌نژاد، ضمن مؤخّره‌ی کتاب دومش در سال 1390 می‌نویسد: «وزن نوخسروانی، وزنی عروضی است و به‌ شیوه‌ی ادبیات کلاسیک، تساوی تعداد و شکل هجاهای مصراعها ضروری است. بعد از وزن، نوبت به قافیه می‌رسد. رعایت قافیه در مصراع اول و سوم نوخسروانی، اجباری و در مصراع دوم، اختیاری است. این تمام چیزی است که چارچوب صورت نوخسروانی را مشخّص می‌کند».11

ناگفته نماند که راجع به «خسروانی» در «برهان قاطع» می‌خوانیم: «نام لحنی است از مصنفات باربد و آن نثری بوده است مسجّع مشتمل بر دعا و ثنای خسرو و مطلقاً نظم در آن به کار نرفته است».12 گویا صاحب برهان بدین‌دلیل «لحنِ موسیقایی» را با «نوعِ شعری» یکی گرفته است که آن لحن، همواره به همراه این نوع اجرا می‌شده است؛ وگرنه تفاوت میان این دو، چندان بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد.

تاکنون یک نمونه خسروانی ظاهراً سه‌لَختی به دست آمده است که وزن هجایی و طرح قافیه‌ی «یک- سه» دارد:

قیصر ماه مانذ و خاقان خرشید

ان من خذای ابر مانذ کامغاران

کخاهذ ماه بوشد کخاهذ خرشیذ13

یعنی:

قیصر به ماه می‌ماند و خاقان به خورشید،

شاه من به ابر می‌ماند، ای کامگاران!

که بخواهد، ماه را می‌پوشاند و بخواهد، خورشید را.14

وزن هجایی، پس از رواج وزن عروضی، برای ایرانیان، غیرموزون به نظر می‌آمده است  و ازاین‌رو گذشتگان عموماً خسروانی را نثر شمرده‌اند.15

به‌هرحال، بر اساس ظاهر نمونه‌ی بالا، خسروانی شعر سه‌لَختی بوده است. البته در میان نخستین شعرهای بازمانده‌ به فارسی دری نیز، دو شعر سه‌لَختی با همان وزن هجایی پیدا می‌کنیم که ‌یکی این است:

نرگس اُزمرد دسته

مروارید فَدو رسته16

زرش در میان بسته

و دیگری این:

آب است نبیذ است

عصارات زبیب است

سمیه روسبیذ است17

ضمناً در پاره‌ای گویشهای فارسی هم، شعر سه‌لَختی می‌یابیم و از آن جمله است شعرهایی به گویش کُرمانجی که «سه‌خشتی» نام دارد و چیزی مانند دو نمونه‌ی اخیر است، باز، با همان وزن هجایی و طرح قافیه‌ی «یک- دو- سه».18 در همه‌ی این موارد، دو طرح قافیه‌ی «یک- سه» و «یک- دو- سه» بیشتر به کار نرفته است.

قبل از بستن پرونده‌ی نوخسروانی این نکته را بگوییم که نگارش خسروانی مذکور، دراصل باید این‌گونه بوده باشد:

قیصر ماه مانذ و خاقان خرشیذ

آن من خذای ابر مانذ کامغاران

کخاهذ ماه بوشذ کخاهذ خرشیذ

چنان که نسخه‌ی چاپی منبع، بر اساس تنها نسخه‌ی خطی آن نشان می‌دهد، پیش از این شعر، سطر «عسا زیارة قیصر و خاقان کسری ابرویز» آمده است19 و دکتر شفیعی کدکنی حدس می‌زند که صحیح آن «عند زیارة...» و چیزی مانند عنوان شعر باشد.20

ناگفته نماند که اولاً بر اساس متن شعر، میان «خاقان» و «کسری ابرویز»، حتماً واو عطف می‌خواهد و ثانیاً بر اساس همین اغتشاش کتابت، آن نیز دقیقاً پیش از این متن، نمی‌توان حکم قطعی به سه‌لَختی بودن خسروانی‌ها داد؛ چنان که دیگرنمونه‌ی احتمالی آنها، یعنی نمونه‌ی زیر، چهارلَختی است:

شاهی بر گاه برآرید

گاهش بر تخت زرین

تختش در بزم برآرید

بزم اندر نو کرد شاه21

دو دلیل دیگر هم در این باره وجود دارد: نخست همراهی نوخسروانی‌ها با موسیقی که قبلاً از قول صاحب برهان گذشت و دوم عدم تصریح یا اشاره‌ی قدما به سه‌لَختی بودن آنها.22

بااین‌همه، بر اساس دیگرشواهد که پیشتر آنها را آوردیم، وجود شعر سه‌لَختی در گذشته‌ی ادبی ایران جای تردید ندارد.

 

  1. سید حسن حسینی

در «نوشداروی طرح ژنریک»، اشعار کوتاه موزونی به صورت کلاسیک و نیمایی سرود که چندی ِ مصراعها و همچنین چونی ِ قافیهی آنها، دلبخواه بود و بیشترشان یک وزن داشتند:

شاعری شعری گفت

هبلی تازه به دنیا آمد.23

*

شاعری وارد دانشکده شد،

دم در

ذوق خود را به نگهبانی دارد.24

*

شاعری خرما را

با خدا قافیه کرد؛

تاجران رحم به حالش کردند،

ناقدان شاعر سالش کردند.25

  1. یارتا یاران

این هنرمند گرافیست، یک مجموعه به نام «خسروانی» با وزن هجایی و طرح قافیه‌ی «یک- سه» سرود که در آن پیروی از تنها خسروانی‌ سه‌لَختی بازمانده را هدف قرار داده بود:

میان گندمزار

زنی نشسته است

سر به زانو، زار زار26

*

عصر، بوی یاس زرد

با دری که بسته بود

روز را تمام می‌کرد27

*

شعله‌ی آماده برای خاموشی

درخشانترین لرزش خویش را دارد

پیش از همه‌ی تارهای فراموشی28

  1. سید علی میرافضلی

اولاً پای تحوّل در قالب رباعی را پیش کشید و اشعاری با همان وزن رباعی و در قالب سه‌مصراعی به شیوه‌ی نوخسروانی سرود:

یک پاره‌ی  ابر روی یک پاره‌ی ماه

می‌آید و از پیاده‌رو می‌گذرد

یک تکه سپید زیر یک تکه سیاه29

*

در خلوت شب نخوانده آواز هنوز

یک بند ندانسته ازین خانه تمام

دم باید بست زیر خشتی یک روز30

و ثانیاً سرودن اشعار کوتاه موزون را هم، جدی‌تر و متنوّع‌تر از سید حسن حسینی دنبال نمود:

در دور دست

              نیمه‌شبان

              بسته شد دری31 

*

خود اگر یک نفس است

باغ را

      ابر نگاه تو بس است32

*

تک‌تک چراغها

تسلیم شب شدند

                    بی چشمهای تو33

  1. صادق رحمانی

پیشنهاد سید علی میرافضلی را برای ایجاد تحوّل در قالب «رباعی» با سرودن شعرهای کوتاهی که آنها را «رباعی نیمایی» می‌نامد، پذیرفت و آن را تا اعمال تحوّل بیشتر در تعداد مصراعها و طرحهای قافیه‌ی این قالب پیش برد؛ هرچند شماری از این شعرها، اساساً وزن رباعی ندارند:34

در گوشه‌ی متروکه‌ی این قبرستان

گوری تنها

            با نام رضا

آزاد و رها...35

*

ماه از پشت حسینیه‌ی اعظم پیدا

اوّل شوّال است

                 ... وای لبخند خدا!36

*

در حسرت پیراهن بیرنگ توام

ای خانه‌ی بی ‌سکینه

                        دلتنگ توام37

*

در مقبره‌ی فقیه با دلتنگی

یک مشت تراب تازه را کردم بو

عطر نفس نفیسه می‌آمد از او38

  1. سید علی صالحی

بومی‌سازی هایکو راهی است که برخی شاعران معاصر در پیش گرفته‌اند، ولی از آن میان کوشش سید علی صالحی برجسته‌تر می‌نماید. کتاب «قمری غمخوار در شامگاه خزانی» وی، هزار و یک هایکوی ایرانی را در بر دارد و ضمن آن، هم با هایکوواره‌های سپید به تبعیت از هایکوی کلاسیک مواجهیم:

موسم بهار

هیچ درختی را سنگسار نمیکنند

کودکان ولایت من39

و هم با هایکوواره‌های سپید به تبعیت از هایکوی مدرن:

هر کجا رد پایی هست

جستجو کن

به چشمه خواهی رسید40

چنان که می‌بینیم، کوششهای بالا، با همه‌ی ارجمندی‌اشان، کوششهایی جزئی‌اند؛ ضمن این که مبانی عملی و نظری هیچ‌کدام از آنها منطبق بر مبانی عملی و نظری سه‌گانی نیست، چه:

  1. سه‌گانی افزون بر «کوتاه»، «سه‌لَختی» و افزون بر «سه‌لَختی»، «بسته» و افزون بر «بسته»، «کوبشی» است.
  2. سه‌گانی در سه شاخه‌ی کلاسیک و نیمایی و سپید پدید می‌آید و شاخه‌های کلاسیک و نیمایی آن، وزن عروضی دارند.
  3. فرمهای جزئی‌ سه‌گانی، اعم از بیرونی و درونی، متعدّد و متنوّع و کاملاً مشخّص است.
  4. اصول هفتگانه‌ و موضوعات و جهانبینی سه‌گانی بدان وجهه‌ای متمایزتر بخشیده است.
  5. براین‌پایه، اکنون سه‌گانی یک دستگاه شعری است، نه صرفاً قالبی شعری.

پس جا دارد بگوییم کوششهای ششگانه‌ی بالا، خواه ما آنها را قبلاً دیده باشیم خواه نه، خرده‌الگوهایی برای سه‌گانی بوده‌اند. با ذکر دو نکته‌ی افزوده، این یادداشت را به پایان می‌بریم:

  1. گاه در میان کارهای شاعران معاصر، مانند محمد زهری، سیاوش کسرایی، نصرت رحمانی، هوشنگ ابتهاج، منصور اوجی، عمران صلاحی و قیصر امین‌پور به طور جسته‌وگریخته شعرهای سه‌لَختی نیز می‌یابیم که به دلایل زیر، اتفاقی‌اند:

الف) بین کارهای کوتاه غیرسه‌لَختی یا حتی بین کارهای بلند آن شاعران قرار گرفته‌اند.

ب) چه‌بسا تقطیع مصراعهایشان سه‌لَختی نیست و بعداً بر اساس روش تقطیع مصراعهای سه‌گانی، تقطیع سه‌لَختی را ‌بپذیرند.

ج) عموماً بی‌قافیه‌اند.

د) انطباقشان بر بوطیقای سه‌گانی، نسبی است.

بی‌گمان این موارد را نمی‌توان سه‌گانی دانست و تنها قابلیتشان این است که اصالت شعر سه‌لَختی را در ذهن و زبان شاعران پیشین نشان دهند.

اینک دو نمونه از هوشنگ ابتهاج:

تا نیاراید گیسوی کبودش را

به شقایقها،

صبح فرخنده

                در آیینه نخواهد خندید.41

*

دل من باز چو نی می‌نالد

ای خدا، خون کدامین عاشق

باز در چاه چکید؟42

و دو نمونه از قیصر امین‌پور:

گفت: احوالت چه‌طور است؟

گفتمش عالی‌ست

                    مثل حال گل!

حال گل در چنگ چنگیز مغول!43

*

پرنده

نشسته روی دیوار

گرفته‌یک قفس به منقار44

  1. گاه ضمن شعرهای بلند نیمایی یا سپید، بندهای سه‌لَختی هم وجود دارد که آنها را نباید با سه‌گانی اشتباه گرفت. این کار مانند آن است که دو بیت از آغاز یک غزل یا قصیده برداریم و نامش را دوبیتی یا رباعی بگذاریم.

باری، سه‌گانی از اساس با قصد و نیت سه‌گانی پدید می‌آید و حتی دوبیتی‌ها و رباعیهای ناقصی که بخواهند جای سه‌گانی بنشینند، در این کار کامروا نخواهند بود.

 

 

 

1 ن.ک: «گریز از روزمرگی در شعر»: 31-34.

2 دوزخ اما سرد: 16.

3 همان: 17.

4 همان 18:

5 همان: 19.

6 همان: 20.

7 همان: 21.

8 تو را ای کهن‌بوم‌وبر دوست دارم: 261.

9 همان: 451.

10 ن.ک: پرنده بودن: 75-110 و آه در مه: 5-74.

11 بر یادگار قمری همخون: 149.

12 برهان قاطع: خسروانی.

13 ن.ک: موسیقی شعر: 573.

14 برگردان از نگارنده است.

15 سبک‌شناسی: 2/ 175.

16 این واژه را هم می‌توان «رَسته»، یعنی «ردیف‌شده» خواند و هم «رُسته»، یعنی «روییده»، اما با توجّه به دو قافیه‌ی دیگر شعر، خوانش اول، رجحان دارد.

17 در باره‌ی منابع این شعر و شعر پیشین، ن.ک: به همین کوتاهی: 18-19.

18 کوته‌سرایی: 28-32.

19 ن.ک: موسیقی شعر: 572.

20 همان: 572، پانوشت و 573.

21 بدایع و بدعتها و عطا و لقای نیما یوشیج: 616. این نمونه در سبک‌شناسی: 2/175، به صورت زیر آمده است:

شاهم بر گاه برآرید

گاهش بر تخت زرین

تختش بر بزم برآرید

بزمش در نَو کرِد شاه

و البته در پانویس آمده است: ظاهراً: بزم اندر.

22 برای آگاهی بیشتر در این باره، ن.ک: همان: 2/174-177.

 23 نوشداروی طرح ژنریک: 19.

24 همان.

25 همان: 36.

26 خسروانی: 69.

27 همان: 286.

28 همان: 526.

29 گنجشک ناتمام: 93.

30 همان.

31 همان: 42. این شعر درواقع یک یگانی است به صورت زیر:

در دوردست، نیمه‌شبان، بسته شد دری.

32 همان: 70. این شعر درواقع یک دوگانی است به صورت زیر:

خود اگر یک نفس است

باغ را ابر نگاه تو بس است

33 همان: 80.

34 برای آگاهی از دیدگاه نگارنده‌ در باره‌ی این دست شعرهای رحمانی، ن.ک: سبزها قرمزها: 84-88.

35 همان: 8.

36 همان: 12.

37 همان: 15. این شعر درواقع یک دوگانی است به صورت زیر:

در حسرت پیراهن بیرنگ توام

ای خانه‌ی بی‌ سکینه دلتنگ توام

38 همان: 20.

39 قمری غمخوار در شامگاه خزانی: 175.

40 همان: 281.

41 آینه در آینه: 142.

42 همان: 154.

43 گلها همه آفتابگردانند: 69.

44 دستور زبان عشق: 32.

نظرات 2 + ارسال نظر
لطف اله پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 07:25 http://www.lh2shirinzaban.ir

بسیار عالی غیر از اخوان بقیه را نمی شناختم ممنون از زحمتی که می کشید

نیلوفر دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 21:33 http://mihanam35.mihanblog.com/

سلام سایتتون ازعالی یه چیزی هم اونورتره
واقعا وبسایت خیلی خوب و بروزی دارید
6518

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد