.

.

نگاهی به سال دیگر ای دوست ای همسایه/مهدی اخوان ثالث/محمد رضا راثی پور


همان طور که جناب دکتر محمد اخوان کاخی در مقدمه کتاب سواحلی فرموده اند در سالهای اخر عمر مرحوم اخوان ثالث که در اوج شهرت و مقبولیت عام بودند و ناشران از انتشار کتابهای اخوان استقبال می کردند ،اما  برعکس خود آن مرحوم به انتشار شعرهای چاپ نشده اش رغبتی نشان نمی داد و دو کتاب سواحلی  و سال دیگر ای دوست ای همسایه پس از درگذشت شاعر منتشر شده اند. با توجه  به اینکه ممر اعاشه این شاعر بزرگ ازحق نشر  همین کتابها بود دکتر اخوان کاخی متعجب بود که چرا م.امید  به این کار تمایلی ندارد.

می توان به این سوال این طور جواب داد که چون این دو مجموعه بیشتر حاوی اشعار متوسط و تجربه های ناموفق اخوان ثالث  است و چیزی به اعتبار و حیثیت او نمی افزاید ، شاعر نمی خواست تصویری را که از خود در ذهن علاقه مندانش به جا گذاشته مخدوش کند.

هر چند ، تعدادی از درخشان ترین شعرهای مرحوم اخوان ثالث مثل  مارقهقهه ، دوباره جهانم آه  و ما من ما در همین مجموعه است که به قول خود مرحوم اخوان در حکم آخرین نیرو و تاب و توانی است که در تنی محتضر ایجاد می شود تا خئداحافظی ها را بکند و وصیتها را بگوید.

چون در باره دیدگاهها و جهان بینی این شاعر بزرگ بسیار بحث شده و آثارش از جنبه های گوناگون جامعه شناسی و روان شناختی و زیبائی شناسی مورد بحث قرار گرفته است برای اینکه از تکرار مکررات بپرهیزیم ، نگاه ما معطوف بر نکات و مسائل فنی خواهد بود:

در این کتاب اخوان که مقید ترین شاعر به رعایت وزن نیمائی ست استثنائا در دو شعر از وزن خارج می شود و از زحافات مشابه استفاده می کند:


یکی در شعر ، دوباره جهانم آه  :


ما لیک ، روز روزهای خدا بودیم

با چشمهای روشن تر از فردا ها

 

در شعر بی نام صفحه 55 نیز اخوان سعی دارد یک وزن تازه از زحافات بحر مجتث را معرفی کند که البته مثل وزن معرفی شده در شعر نوحه موفقیت آمیز نیست:

شکسته شکسته نتوان گفت

ولی یقین دارم

دلم ترک خورده

ندانم این چه دانی دانم

بر این شکسته حک خورده

 

برای اولین بار در شعر شکیبائی و فریاد اخوان شعری نیمائی در بحر منسرح مطوی را تجربه می کند که متاسفانه بدلیل صراحت گوئی و عدم استفاده از ایقاعات مناسب حالت چهار پاره ای شعاری را پیدا می کند:

 

قطره به جو ، جو به رود و رود به شط گفت:

نام رها کن که بس نشان شواحل

تا به وسط می رسد به سوی دریا

 

قصه بر لب رسیده جان سواحل

 

در شعر سال دیگر ای دوست ای همسایه اخوان  شعری خطابی  با وزن و بی وزنی را تجربه می کند که زبانی صریح و شعار زده دارد:


امروز گرچه هیچ امیری نیست

اما بیا بیا در یکبار

یکبار دیگر ای دوست – ای همسایه

با هیتی غریب تر از خون سر بداران

تجدید عهد با شرف و شور زندگی

تکرار کار و کوشش دیگر کنیم

از لا به لای شبی کدام شب زارو

پاورچین پاورچین گذر کنیم

 

به اعتقاد اخوان ، تا هستی و دار و ندار خود را تقدیم  نکنی شاهد شعر به تو رخ نخواهد نمود.لذا بیشتر شاهکارهای اخوان آثاری هستند که بدون طبع آزمائی و کوشش و در نتیجه سرریز عواطف و احساسات بی آلایش سروده شده است:


آن گاه دیدم ، آن طرف تر از سکنج بام

یک دختر زیبا تر از رویای شبنم ها

تنها

انگار روح ابی و ابست

انگار هم بیدار و هم خوابست

انگار غم در کسوت شادی ست

انگار تصویر خدا در بهترین قاب است

انگار ها بگذار

بیمار!

او آن نمی دانی و می دانیست

او لحظهء فرار جادوئی ست

او جاودانه ی جاودان تاب است

محض خلوص و مطلق ناب است


در شعرهای کلاسیک اخوان در این مجموعه طنزی قدرتمند جلوه می کند و همین اشعار کلاسیک را خواندنی تر کرده است:


وقتی که اذان می فکند پرده تاریک

روشن دلکم را و مرا پچ پچ و نجواست

هر شامگهان ،بعد اذان صبح به خیری

گویم به خدا چو ن که دگر آنسوی دنیاست

آباد ترین جای جهان تربیت خوب

انگار که امروز در امریک و اروپاست

علم و ادب و فن و تقلای تمدن

بی رحم و توقف همگی زان سو پیداست

از یاد خدا برده که پیغامبرانش

بنیاد و وطن شان همگی در طرف ماست

جز جنگد و عقب ماندگی و فقر و اسارت

در مشرق مسکین چه نصیبی ست که ماراست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد