.

.

مسافر/توکل بیلویردی


مسافریست که گم کرده کوله بارش را

نه کوله بار فقط، دار یا ندارش را

مسافریست که بر رغم باختن هایش

دوباره قصد کند اخرین قمارش را

غریبه ها به تاسف سری تکان بدهند

در آن زمان که تماشا کنند کارش را

نشانی از که بپرسد که خود نداند کیست

کسی نگفته به او نسبت و تبارش را

مسافریست که در سنگلاخ ناکامی

ز دست داده کنون اسب راهوارش را

و در مقابله با غول یاس می کوشد

به ناخنش بکند لا اقل مزارش را!

نظرات 5 + ارسال نظر
توکل یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 07:38

سلام بر دوستان و اساتید عزیز
من ناچیز در غزل هیچ ادعائی ندارم.کارم شعر تورکی و شعر سفید است(ببخشید الآن دارم از کافی نت می نویسم و حرف مناسب را نمی یابم که سفید گذاشتم)

ممنون از اصلاح شما

من هم موافقم با هم و نه

نه کوله بار که هم دار و هم ندارش را

تشکر می کنم بسیار زیاد

س.س. طارمی جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 09:26

مرسی. شعرهای شما سرزندگی و شوخ منشی خاصی دارد که دلنشبن است. اگر در مصراع دوم بیت اول از هم استفاده کنید هم منظور آقای آقامجیدی حاصل می شود هم می توانید نوعا از واو هم استفاده کنید که سابقه دارد در شعر ما.. چقدر هم گفتم!

کوروش آقامجیدی دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 06:29

درود بر توکل عزیز،
غزل روانی ست، الادر مصرع دوم بیت اول که دریغم آمد نگویم: "یا" به جای "و" عطف در عبارت " دار یا ندارش" را که به نظر می رسد به ضرورت رعایت وزن به آن تن داده باشید ، آن سطر را ضعیف کرده است و چون این اتفاق در مطلع افتاده است ، نمود بیشتری دارد . در " دار و ندار " اصل تاکید بر کلیت است ؛ پس صد البته که "و" که نشانه ی اتفاق است به کارتان می آید نه "یا" که نشانه ی افتراق .

پیام سیستانی یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 12:33 http://psistani.blogfa.com

درود بر توکل عزیز

غزل مسافر غزل منسجمی ست . غزلی با داستانکی پس پشتش که گونه ای روایت است / روایتی که اگر نتوانیم در غزل آن را در لایه های زیرین زبان پنهان کنیم و بر شعریت غزل بچربد غزل را تنبدیل به قطعه ای بی جان خواهد کرد و یا نظمی تهی دل .همان اتفاقی که سال ها پیش در غزلی که برخی شاعران نام های گوناگونی به آن دادند / رح داد . یعنی این که روایت در غزل از لایه های زیرین به لایه های بالایی زبان کشیده شد و غزل را شبیه قظعات و برخی قضاید کرد . در واقع این سنت یا شاید سوتفاهم از آنجا ناشی شد که برخی از منتقدین گمان کردند که اگر شعری پیوند عمودی اش را گم کند به بیت بیت نویسی خواهد افتاد اما از یاد برده بودند که اتفاقا غزل به همین منظور از قصیده و قظعه راهش را جدا کرده بود تا در این دامچاله گرفتار نشود .

در هر روی غزل جانانه ات را خواندم و سر خوش شدم و از این که دل به غزل داده ای شادمانم . غزل قالب ارجمندی ست براستی... شاید دوست داشتنی ترین قالب شعری زبان دری .

باز هم چشم به راه غزل های دیگر شما خواهم ماند .

ارادتمند شما / پیام سیستانی

معراجی یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 09:30

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد