بعضی از حسها در آدمیست
که تا وقوع مرگ
نهان میمیرند.
من با کسی که از راز کلمات نمیداند
چه صحبتی به این صبح دارم
وقت گیر آورده
میداند که نیمهی من
در گِروی هجوم خرچنگهاست
من درس نخواندهام
آدم ولی که هستم
وقتی که پردهای برای بودن
بر جای نمانده است
با اینهمه برافتادن حجابها.
در دل هر لحظه
گفتوگوی فردا چه دارد بگوید
به من
سرزمینی را بهخاطر یکی-دو نام
سالهاست که بر خود حرام کردهام
چه برسد به این که یک شهری
یا خانههایی که جز تلخی
منتشر نمیکنند
در روح آدمی
هرمز علیپور
@sedaelirav