تبدیل غم به شعر
وقتی که غم
در من زبانه میکشد و شعله میشود
وقتی که رنج
در موجهای درد مرا غرق میکند
من باز میکنم
آرام و نرم دفتر شعرم را
و در فضای منتظر آن
غمها و رنجهای درونم را
تقطیر میکنم
ترفیع میدهم
تبدیل میکنم به سرودی امیدبخش
از آن سرور و شور درون خلق میکنم
با آن به خود تسلی دل هدیه میدهم.
آن کبوتری
□
آن کبوتری که بال و پر زنان در اوج آسمان آرزو روانه است
چرخ میزند در ارتفاع بس رفیع اشتیاق
رهسپار دوردستهای بیکرانه است
بالهایش از سپیدهدم سپیدتر
پرکشیدنش هزاربار از نسیم نرمتر
آن کبوتر سپیدبال عاشق رهایی همیشگیست
بیرهایی او پرنده نیست
بیرهایی او، دریغ، زنده نیست.
آقای راثیپور گرامی
درود و سپاس.
شما همیشه به من لطف دارید.
فریبرز جان
درودی جانانه و صمیمانه.
ممنون که وقت گذاشتی و این شعرهای کوتاه را خواندی و خوشوقتم که آنها را پسندیدی.
همچنین سپاس از نظر تشویقآمیزت.
"مترسک" گرامی.
سپاس.
شادکام باشید.
سلام استاد
هردو شعر زیبا بود و خواندنی
مهدی جان، با درود
خیلی خوب بود. اولی با غمسروده های پیشین تفاوتی آشکار داشت، و دومی نیز خوب بود. دستت درد نکنه.
فریبرز
عالیـــــــ
موفقـ باشیـ ✌