کوچههای انتظار!
یادتان به خیر
قلبتان همیشه زنده و تپنده بود
روحتان به رهروان عطاکنندهی توان رهنوردی بدون وقفهی شبانه بود
من میان پیچهای توبهتویتان همیشه غرق اضطراب میزدم قدم
گاه خسته میشدم
با وجود این
با دلی که بود بیقرار و بیقراریاش
اوج میگرفت دم به دم
غوطهور میان موجهای دلهره
گمشده درون پیچهای تنگ و تند حادثه
بیدرنگ رهسپار میشدم.
کوچههای انتظار!
عشق را میان تنگنای پیچهای توبهتویتان
بعد از آن همه تکاپوی شبانهی پرافتوخیز
بعد از آن همه تلاطم نفسشکن
ناگهان
یافتم شبی پر از سیاهسار خستگی
مهربان و خنده بر لبان
تابناک همچو کهکشان
ایستاده بود منتظر
تا رسم به او و غرق روشناییاش شوم
آن زمان که میفسرد در دلم زبانهی امید
آن زمان که رفته رفته یأس با سیاهیاش مرا به کام خویش میکشید
یادتان به خیر
کوچههای انتظار!
درود استاد عاطف راد عزیز
تصاویر زیبایی که از کوچه های انتظار رودروی مخاطب قرار داده اید به زیبایی و گاه هم به تلخی پرداخته شده . تابلو تامل برانگیزی بود . دست و دل مریزاد
سلام دوست بزرگوار
انتظار را بازلال شعرت قطره قطره نوشیدم و مزمزه کردم
عزیزانم
درود و سپاس که شعرم را خواندید و دربارهاش نظر دادید.
یادتان به خیر
کوچه های انتظار!
قلبتان همیشه زنده و تپنده بود
من میان پیچ های اضطرابتان
می زدم قدم
خسته می شدم اگر
با دلی که بی قرار بود
باز رهسپار می شدم
کوچه انتظار!
عشق را
ناگهان میان تنگنای پیچتان
یافتم
مهربان و بر خلاف من امیدوار
یادتان به خیر
کوچه های انتظار.
سلام
ای کاش اسمتان را نیز می فرمودید
سلام استاد
شعر زیبا و بکری را از شما خواندم
برخلاف نظر راثی همین بلند بودن بندها به نفس گیری انتظار و پیچیدگی آن می افزاید .
تبدیل شعر به بندهای بیشتر شاید فرم بیرونی را زیبا تر کند اما چون در هر بند جزئی از اطلاعات رو می شود مشت شاعر را وا می کند
سلام و عرض ادب استاد
شعر زیبائی از شما خواندم.با دید و دنیائی تازه و سرشار از پیچیدگی و ابهام
همچون خود انتظار که اضطراب آمیزست و ناشناخته و لذا غرق در شگفتی
سلیقه من اگر بود به جای دو بند بلند از سه بند کوتاهتر با ترجیع بند یادتان به خیر کوچه های انتظار و قافیه های هم سان با ترجیع بند استفاده می کردم که در این صورت فرم بیرونی شعر قوی تر می شد.
البته همین طور هم بسیار زیبا و خواندنیست